بهار من ، عزیز من

فکر نبودنت را هیچ گاه در خیالم راه نمیدادم

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیکتر از من

سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم ، ...

روز اول که دل به تمنای تو پر زد چو کبوتر پر شکسته بر بام تو نشستم .