؟؟؟؟
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا ، دل شکستن کار آسانی است حرفش را نزن
آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد......نرود لبخند
از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی........عاشق
آنکه تو را می خواهد.......و به لبخند تو از خویش رها می گردد......... و ترا دوست
بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد .
+ نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 22:31 توسط پرهام (علی )
سلامی به رنگ قرمز ، که قرمزی سلامم را می توانی از رنگ خونی که در رگهایم جاریست بفهمی ، و سلام به کسی که آسمان ، آبی بودنش را مدیون چشمان اوست ...