به تو مي انديشم ....
به تو می اندیشم به تو و تندی طوفان نگاهت بر من به خود و عشق عمیقت در تن به تو و خاطره ها که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم جام قلبم که به دست تو شک ست من چرا باز تو را می بخشم؟؟؟ به تو می اندیشم به تو که غرق در افکار خودی من در اندیشه افکار توام قانعم بر نگه کوته تو هر زمان در پی دیدار توام…
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۹ ساعت 13:24 توسط پرهام (علی )
سلامی به رنگ قرمز ، که قرمزی سلامم را می توانی از رنگ خونی که در رگهایم جاریست بفهمی ، و سلام به کسی که آسمان ، آبی بودنش را مدیون چشمان اوست ...